سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آبان 90 - داستان های عاشقانه






درباره نویسنده
آبان 90 - داستان های عاشقانه
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
مرداد 90
شهریور 90
آبان 90


لینکهای روزانه
[1]

[آرشیو(2)]


لینک دوستان
قاصدک
عشق سرخ من
کلبه
شعر
سکوت خیس
سکوت ابدی
حامل نور ...
بلوچستان
هم نفس
حقوقی و فقهی
کلبه تنهایی
نغمه ی عاشقی
أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون
بوستــان نهــج الفصـــاحـه
~>+ حبـــــــــــــــاب خیــــــــــــــــال +<~
سفیر دوستی
اطلاعات عمومی
خاطرات دکتر بالتازار
پروانگی
هستی تنهاااااا.....
معیار عدل
.: شهر عشق :.
رویای شبانه
یاربسیجی
دلتنگ همیشگی
Har Chi Delet Mikhad
عکس های عاشقانه
بچه ها من تنهام!!!کمک
مهاجر
ابـــــــــــرار
عشق گمشده
جوجولی
رازهای موفقیت زندگی
حرف های تنهایی
قافیه باران
حرم الشهدا
دل شکســــته
تنها هنر
به تلخی عسل
(بنفشه ی صحرا)
عشق
جزتو
Manna
Deltangi
محمد قدرتی
حرف شیرین
بزرگترین سایت خنده بازار
کلبه تنهایی
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
گروه اینترنتی جرقه داتکو
شهید قنبر امانی
behtarinamkhoda
مرگ عاشق
دختر و پسرای ایرونی
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
اختراعی تحقیقی
مکاشفه مسیح
اجتماعی
هر چی تو دوست داری
عاشق فوتبال20
*دنـیــــای مـــــــن :) *
فدائیان ولایت
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
بیا ای دل از این جا پر بگیریم ...
xXx عکسدونی xXx
سایه های خیال
همسایه خورشید
ستاره خاموش
کلبه ی عشق
سلام
ایرانیان ایرانی
ما اهل دلیم
نبض شاهتور
ای دریغااااااااا
عدالت جویان نسل بیدار
ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ
اتش دل
برترین موبایل های دنیا
دلنوشته های یه عاشق!
خورجین عشق
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
از چشم مجنون
ستاره
غلط غو لو ت
پاتوق سرا
مهندسی پیوند ارتباط داده ها ICT - DCL
Cyberom UTM
بهار صداقت**

تو هم یکبار بنویس تا ببینی نوشتن چه لذتی دارد...
گمنام
فقط خدا
خسته ام
مناجات با عشق
کوه های استوار
ما آخر رفاقتیم
بیاببین چیه؟
از یک انسان
خاطرات بارانی
زازران همراه اخر
adamak
نسل تو در تو
ستون فقرات(درد کمر)
دیدبان اینترنتی
آسمان آبی
یادداشتهای روزانه رضا سروری
سبک سری های قلم...
آرامش درطوفان
شهد
سیر بی سلوک صوفی
بسوی ظهور
صراط مبین
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
دوست خوب
تکسوارعشق
جهاد ولایت
جیگر نامه
عکس های باغبادران
جیگر طلا
سکـوتـــ شبـانـه"
سه ثانیه سکوت
شهدا شرمنده ایم
گل نرجس
به یاد او
ایستگاه دلتنگی
داستان نویس
جوک و خنده
یه دختر تنها
دهاتی
magicschool
دکتر علی حاجی ستوده
Tan Tan
تنها
شیطون
ظهور
آسمون عشق
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
برای سلامتی مهدی صلوات
پسری ازنسل امروز
فانی
مهربانه
انجمن تربیت بدنی
کشکول
درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ
عسل....
آق داداش
با ما و اندیشه
تا به تا
اینجا،آنجا،همه جا
سکوت شکسته
عشق ممنوعه و دلتنگی
غزلواره
فکر نو مساوی پیشرفت
حوانوشت
شاخه نبات
هر چی بخوای
ایران من
قاطی پاطی
شیدائی
وبلاگ صدف= عشق طلاست
سایه
محمود
خاطرات دوران دانشجویی
سخن آشنا
مطالب متفرقه
اتاق دلتنگی
باران امید
فرهنگی واجتماعی
گلچین
sayeh.
آریایی
به کجا چنین شتابان؟
سرزمین همیشه آبادمکران
دنیای این روزای من...
جوونی کجایی...
حرف دل
خاطرات من
روانشناسی _ مطالب جالب
شرکت نمین فیلتر
قال رسول الله (ص): ذکر علی عباده
خرسند
جست وجوگر
dopaza
اس ام اس عاشقانه
Hnabii
مهتاب سبز
توتیام
داستان های زیبا +مطالب عاشقانه
به امید ایران
اس ام اس های خوشگل
یه دختر تنها
از ایلجیما خوشگل تر؟؟؟
همه چی
از همه رنگ
عاشقی
خوشتیپ پیامرسون
تنهایی من
عاشقانه
تنهاترین .تنها شد
پسر شمالی
ورود افراد بی حال ممنوع
وابستگی
یه دختر
دردودل
تک شاخ
دلتنگی
دوست داشتنی ترین......
عاشقانها
صادق
وبلاگ من
آخرین منجی
گلناز
***
کی خوشگل تره
رندانه
عشق بی انتها
تکیه بر باد
.: welcome :.
وابستگی
جوانان پتار
شاخه شکسته
مسأله شرعی
درباره ی رپ و دوست شدن با شما
love m
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
آبان 90 - داستان های عاشقانه


لوگوی دوستان







































































































وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :97021
بازدید امروز : 14
 RSS 

 

با هر قدم دور شدنت
همان قدر غم به دلم نزدیک میشد
تا دور شدنت تا جایی که چشمم یاریم بود ،نظاره ات کردم
کاش زبانم هم به یاریم می آمد
کاش می توانستم بگویم:
"نرو"
"بمان ،حتی 1 دقیقه هم شده بمان"
"من بی تو یارای نفس کشیدن ندارم
گویی با رفتنت هوا را هم با خود می بردی...
نفسم و بغضم را حبس کرده بودم

یکبار هم نگاهم نکردی تا درماندگی ام را ببینی
دلت از سنگ است؟
نه
شاید از آهن است
کاش قلب من هم آهن ربایی بیش نبود!
کاش!!!
کاش میتوانیستم زمان را متوقف کنم.....
با فکر هرگز دیگر ندیدن تو، با سکوتی آشنا نظاره ات میکردم
بوی عطر تو را هنوز در مشامم دارم
نامه ات را بارها میبویم
و در رویاهایم با تو سخن میگویم
غم دوری تو
غم ندیدن تو
غم نشنیدن صدای تو
ناتوانم کرده
دیگر تاب و توان ادامه دادن  ندارم
همه ی امید من
بدان دل من دروازه ای باز نیست
بسته است
و بدان تا ابد
تا ابد در پشت این دروازه اسیر خواهی بود!
راستی از تنهایی پشت این در نترس
صبح تا شب من طرف دیگر نظاره گر تو هستم
همچون ماه و نور ماه در آسمان
و
مرا ببخش اگر برایت کم بودم



نویسنده » همونی که بهش زخم زبون زدی . ساعت 7:36 عصر روز جمعه 90 آبان 27


 

کاش چون پاییز بودم...کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم زرد میشد
آسمان سینه ام پر درد میشد
ناگهان طوفان اندوهی بجانم چنگ می زد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ میزد
وه...چه زیبا بود پاییز بودم
وحشی و پرشور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند....شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه ی من...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم میریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره ی تلخ زمستان جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام منزلگاه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم،کاش چون پاییز بودم
 



نویسنده » همونی که بهش زخم زبون زدی . ساعت 7:35 عصر روز جمعه 90 آبان 27


 

کاش چون پاییز بودم...کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم زرد میشد
آسمان سینه ام پر درد میشد
ناگهان طوفان اندوهی بجانم چنگ می زد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ میزد
وه...چه زیبا بود پاییز بودم
وحشی و پرشور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند....شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه ی من...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم میریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره ی تلخ زمستان جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام منزلگاه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم،کاش چون پاییز بودم
 



نویسنده » همونی که بهش زخم زبون زدی . ساعت 7:35 عصر روز جمعه 90 آبان 27


ای سهراب!

 

گفتی چشم ها را باید شست.شستم ولی ...

گفتی جور دیگر باید دید.دیدم ولی...

گفتی زیر باران باید رفت.رفتم ولی ...

او نه چشم های خیس و شسته ام را، نه نگاه دیگرم را، هیچ کدام را ندید.

فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:

                                                         دیوانه ای، باران ن



نویسنده » همونی که بهش زخم زبون زدی . ساعت 7:16 عصر روز جمعه 90 آبان 27


<      1   2