ای قشنگ ترین بهانه زندگیم به من بگو مهرو محبت
را از کدامین چشمه زیبایی گرفتی که خارها را
گل کردی و دلها را عاشق خود و انوار
کدامین ستاره ای که روشنایی
چشمانت را از آن گرفته ای
که با نگاهت شعله عشق را
در جانم افروختی. صدایت را از کدام
مرغ خوش آوا گرفته ای که طنین آن مرهم
همه زخم های من است. خوابم میاد اما
می ترسم که بخوابم می ترسم
که اگه بخوابم تو را درخواب
ببینم که از من جدا
می شوی.
ممنوم که دیگه نظر نمی دید
نویسنده » همونی که بهش زخم زبون زدی . ساعت 10:48 عصر روز دوشنبه 90 شهریور 14