میخوام بسازم از تنت یه طرحی از مجسمه
میخوام که عالم بدونن چه فرقی داری با همه
میخوام که رویایی بشه ناز و تماشایی بشه
هرکی که خواست نگات کنه اسیر تنهایی بشه
میخوام با ماه و آسمون شکل تو نقاشی کنم
روی کمون ابروهات اشکامو آبپاشی کنم
هرچی بتونم رو موهات ستاره سنجاق میزنم
شاید که باورت بشه همیشه عاشقت منم
خیال مردن ندارم تا وقتی عشقت با منه
خستگی هم نمیتونه رای چشامو بزنه
به خاطر خاطره هات هستم و دل نمیکنم
شاید که باورت بشه همیشه عاشقت منم
نویسنده » همونی که بهش زخم زبون زدی . ساعت 11:50 صبح روز دوشنبه 90 مرداد 31